درخت بلوط

بایگانی

۱۳ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

تبریک میگم آدم ها. همه تون mute شدین.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۸ ، ۰۹:۱۶
تیستو

       یه بارم یکی از بیمارا شروع کرد گریه کردن و دعوا که تو آبروی منو بردی جلوی همسایه هامون و من نمیخواستم مردم مسایل زندگی ما رو بدونن و شما دکتری و چرا اینطوری هستی و فلان. کاشف به عمل اومد که اومده ازمایش بچه اش رو نشونم داده و خب منم گفتم کم خونی داره و قطعا هم تقصیر من بوده که چند نفری، و باهم اومدن توی اتاق ویزیت بشن‌.

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۸ ، ۱۲:۵۹
تیستو

    یکی از چیزهایی که نمی فهمم، جیمز باند بازیِ مادرانی است که فرزند دوم و سوم و الی آخر خود را باردارند. زمین و زمان را بهم می دوزند که "هیس! کسی نفهمد" خب اگر کار درستی است (که هست)چرا قایمش میکنی و اگر کار اشتباهی است چرا انجامش داده ای؟ حالا گیریم که خجالت میکشند. آخرش که چه؟ وقتی زاییدی می خواهی بچه را چه کنی؟ بگذاری توی سبد و بسپاری به نیل؟

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۸ ، ۰۹:۵۴
تیستو

       اینقدر گفته اند و دیده ام که دنیا محل گذر است و به تُفی بند است و اینقدر این ایمان با تار و پود مغزم تنیده شده که اطمینانم را به یک ثانیه بعد و به تمام جاده ها و هواپیما ها و قطار ها و ماشین ها و عروق قلبی و مویرگ های مغزی و سیم کشی برق خانه ها و گسل های پوسته ی زمین، و هزار هزار چیز دیگر از دست داده ام.

حباب را دیده ای‌؟ الان هست و پلک که بزنی شاید نباشد. حس من به دوست داشتنی هایم هر روز و هر لحظه همین است. دست شان را که میگیرم دارم با خودم خیال میکنم شاید آخرین بارم باشد. و متاسفانه، این فکرها آدم را عارف نمی کند. دیوانه می کند.

۲۲ مهر ۹۸ ، ۱۱:۱۲
تیستو

من وقتی میخواهم سر صحبت را با نوجوان ها باز کنم: "این محسن ابراهیم زاده چرا اینطوریه؟ گِی ه؟

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۸ ، ۲۲:۴۶
تیستو

    خانم با بچه ی توی بغل و کیف زنانه و کیسه داروهای همراهش، می رود روی ترازو و خیلی راضی از عملیات انجام شده تشکر می کند و می رود.

این چنین درخواهید یافت که وقتی از عجیب بودن مردم حرف میزنم، دقیقا از چه حرف میزنم...

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۱۱:۳۱
تیستو

به نام خدا

    قهر بین آدم ها، آن اول هایش سیال است. می تواند آدم را خفه کند ولی خب قابل شنا کردن هم هست. وقت را تلف نکن. تا هنوز  سفت و سنگ نشده، دلت را بزن آب حیوان.

پایان

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۰۹:۵۸
تیستو

   ژنتیک اینطوری است. وقتی بچه ای از موی ذرت میترسی و خیلی هم میترسی و مایه ی خنده ی خانواده هستی. ولی بزرگ می شوی و ریش در می آوری و دانشگاه می روی و آن قضیه فراموش خیلی وقت است فراموش شده. ولی خب یهو خواهرزاده ات به دنیا می آید و دایی می شوی و خواهر زاده ات هم از چیزهای پرز دار و ریش ریش دار می ترسد و باز همه یادشان می افتد که تو از موی ذرت می ترسیدی و باز مایه ی خنده می شوی.

#یاس

#یومونچه

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۸ ، ۱۸:۴۵
تیستو

    یومونچه معمولا عادت ندارد به وسایل خانه دست بزند. بیشتر از همه سرش به کار خودش است. فقط این وسط گیر داده به یکی از کابینت ها [فقط هم همان یکی] و هر بار می آید خانه می رود سر وقت همان یکی و هی باز و بسته اش می کند و گاهی قاشقی چیزی از آن تو برمی دارد. اما دیشب که شاخدار حوصله ی حادثه آفرینی دوباره نداشت، وقتی دید یومونچه هی می رود سمت کابینت مورد علاقه اش، پرسید: "یه چیز پرز پرزی و پشمالو ندارین؟ ازش میترسه"

سپس سفره پاک کن قرمز پشمالویی که تقدیمش کرده بودم را به یومونچه نشان داد و بی درنگ پرتش کرد توی کابینت و درش را بست. و تمام.

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۸ ، ۱۲:۰۴
تیستو

به نام خدا

   وقتی بعد از لاغر کردن و تتوی ابرو و بن مژه و عمل پلک و کاشت مژه و عمل بینی و هزار کوفت و زهرمار دیگر باز هم از خودت راضی نیستی یعنی مشکل از جای دیگری است. عوض اینکه خودت را بدهی دست این صافکار و آن رنگ کار، عینکت را عوض کن. دیدت را نسبت به خودت که فراتر از چشم و ابرو و گیسو و قد و بالاست، تغییر بده. خودت را دوست داشته باش حیوان.

پایان

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۸ ، ۲۰:۲۴
تیستو